مدح و ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
خالق از خلقت تو قصد گل افشانی داشت؟ یا به بیت الازل از عشق تو، مهمانی داشت؟! عرش چون فرش ز لولاک به وجد آمده بود جسم افلاک، ز فیض قدمت، جانی داشت! سیب سرخی که پدر از گل رخسار تو چید از ازل رایحۀ رحـمت رحـمانی داشت تا ابد سلـسلۀ عـزّت عـترت باقی است خاندانت چو علی سلسله جنبانی داشت تـو گـلِ سـرسـبـدِ بـاغِ وجـودی زهــرا باغ سرسبزِ وجود از تو گلستانی داشت حق ز آرایۀ حُسنت، غزلی تازه سرود در شب شعر ازل، میل غزلخوانی داشت! کرد حک نقش تو بر لوح سپید ملکوت رنگِ بیرنگیِ خود را به تو ارزانی داشت! عکس روی تو در آئیـنۀ خورشید افتاد که از آن روز زمین، صبح درخشانی داشت ملک از حُسن کلامت، ملکوتی شده بود بیت بیتِ سخنت، نفحۀ روحانی داشت برق آن نور منیری که ز کـوثر تابید؛ آسمان را شب میلاد تو نـورانی داشت تا به این ظلمت شبهای زمین خو نکنیم ماه در پیشِ رخت، آینهگردانی داشت! داس در دست، خزان میرسد ای یاسِ جوان گلِ بیخارِ گلستان، چه زمستانی داشت؟! |